پادکست؛ رسانهای بکر برای دنبال کردن عشق
قدر مسلم پادکست ها چه در فرم چه در محتوا، قابلیت و انعطاف پذیری بیشتری داشته اند و دارند. به این معنی که در رادیو، تولید کننده برای اجرای فرم با محدودیت زمان مواجه است. اما در قالب پادکست، تولید کننده می تواند هر چقدر که لازم است و دلش می خواهد محتوا را بسته به سلیقه و تشخیص خویش ارائه کند.
حال می توان دریافت که پادکست می تواند یک رسانه بکر برای دنبال کردن موضوعی چون عشق باشد. پادکست، فضای دنج، خلوت و منفردی دارد، خصایصی شبیه به عشق، تجربه ای شخصی، حریم گونه و تک نفره.
در میان پادکست های متنوع و گوناگون فارسی طی چند سال اخیر، پادکست «دیالوگ باکس» به عنوان یک نمونه خلاقانه، حس برانگیز و بکر با حذف ساحت اجرا از همانندهای پیش از خود، آگاهانه عبور کرده و با ترکیبی از سینما (دیالوگ)، شعر و موسیقی به خلق یک اثر بین رشته ای و هنری دست اول رسیده است.
هوشمندی «دیالوگ باکس» در آن است که نقش واسطه را به جا آورده و با ایجاد اتمسفری عاشقانه، بیان تازه ای از عشق، ارائه و با انتشار گاه و بی گاهش، این تجربه هیجانی-احساسی را با شنونده در میان می گذارد.
اما چرا عشق؟
جذابیت این تجربه حسیِ انفرادی کجا است که از روزگاران کهن، از لوح سنگی گرفته تا شیوه های متاخر آن، شاهد توصیف و انتشار آن هستیم؟ از عشق تعاریف متعددی شده، از مادی ترین تعاریف که آن را حاصل ترشح هورمون های مختلف می دانند، با این که نحوه و میزان ترشح برخی هورمون ها در زمان تجربه عشق متفاوت می شود اما برای هر شخ این تجربه حسی، یگانه و منحصر به فرد است، تا تعاریف روحانی، زمینی و آسمانی و گاه تأویل های پیچیده و معاصر چون «لَکان» که معتقد است در عشق ورزیدن یک طرف می کوشد تا به هستی دیگری معنا دهد، یا «فروید» که عشق را به معنای رابطه ای ناخودآگاه نسبت به غیر می دانست. برخی نیز چنان پیش رفته و جایگاه مرتفعی برای عشق در نظر گرفته اند که معتقدند آدمی را بی عشق نشاید آدمی نامیدن و خواندن.
«نیچه» نیز از نوعی ادامه عشق می گوید که در آن اشتیاق و تملکی که دو موجود نسبت به هم احساس می کنند جای خود را به خواستی شدید، شوری نو، عطشی شگرف و مشترک برای کمال و آرمانی فراتر از هر دوی آن ها می دهد. او می پرسد چه کسی این نوع عشق را می شناسد؟ چه کسی آن را تجربه کرده است؟ و این چنین پاسخ می دهد: اسم واقعی آن دوستی است.
به هر روی به قول «شاملو»، شاعر فقید، «عشق را ای کاش زبان سخن بود». شاید هم عشق را زبان سخن بوده و به گستره تاریخ برایمان سخن گفته؛ برای یکی از طریق ترشح هورمون، برای دیگری آسمانی، آن یکی زمینی و آن دیگری ها پرداختن و یاری رساندن به هستی و سخنان گهربارانه.