تشابه انسان مدرن یا ابرانسان نیچه با افراد مبتلا به بیماری اوتیسم
نویسنده: احسان رضایی
نابغههای کودن یا انسانهایی از نسل آیندهی بشر، مسئله این است.
بیش از 2 میلیون نفر در ایران مبتلا به بیماری اوتیسم هستند. چقدر با دنیای این افراد آشنا هستیم؟ میتوانیم با آنها ارتباط برقرار کنیم؟ میدانید فرد مبتلا به بیماری اوتیسم جهان پیرامون خود را چگونه میبیند؟ چه چیزهایی آزارش میدهد و چه کارهایی را دوست دارد؟ مارک هادون، نویسندهی بریتانیایی، در سال 2003 رمانی به نام “ماجرای عجیب سگی در شب” منتشر کرده است. این رمان از زبان یک نوجوان اوتیستیک است و جهان را از نگاه او توصیف میکند. در متن زیر، احسان رضایی با نیمنگاهی به این رمان، درصدد برآمده تا بگوید انسان مدرن روزبهروز بیشتر به افراد مبتلا به اوتیسم شبیه میشود!
این متن، خط داستانی کتاب را فاش میکند. پیشنهاد میکنم اگر قصد خواندن “ماجرای عجیب سگی در شب” را دارید، به این لینک بروید و این صفحه را بندید.
اندکی پیرامون “ماجرای عجیب سگی درشب”
«مردم به خدا اعتقاد دارند چون دنیا خیلی پیچیده است و آنها فکر میکنند نمیشود چیزی به پیچیدگی سنجاب پرنده یا چشم انسان یا مغز به طور اتفاقی درست شده باشد. اما آنها باید منطقی فکر کنند و اگر منطقی فکر میکردند متوجه میشدند فقط میتوانند این سؤالها را مطرح کنند برای این که قبلا اتفاق افتادهاند و وجود دارند؛ و میلیاردها سیاره هست که در آن حیات وجود ندارد، اما در آنها هیچ کسی نیست که مغز داشته باشد و متوجه شود. مثل این است که اگر همهی دنیا سکه میانداختند عاقبت کسی میتوانست 5698 شیر پشت سر هم بیاورد و آن وقت فکر میکرد خیلی خاص است، اما خاص نبود برای این که میلیونها نفر هستند که نتوانستهاند 5698 شیر بیاورند.» |
کریستوفر بون پسری پانزده ساله و ساکن سوئیندون انگلستان است. او که مبتلا به بیماری اوتیسم است وقتی با صحنهی کشته شدن سگی به نام ولینگتون مواجه میشود تصمیم میگیرد ماجرای قتل او را دنبال کند. در خلال این کشف، زندگی او باز و بازتر و او با حقایقی آشنا میشود که پیش از آن بر او و مخاطب داستان پوشیده بوده است. شیوهی روایت اثر اول شخص است و هادون با تبحر، راوی خود را نوجوانی اوتیستیک انتخاب نموده و از دیدگاه او به جهان پیرامون نگریسته است. انتخاب این شیوهی روایی ما را به جهان کریستوفر راه میدهد. جهانی که ساخته و پرداختهی ذهنی متفاوت از آنچه ما تجربه میکنیم نیست اما نحوهی برخورد و قضاوت راوی اندکی متفاوت است. او ابتدا تصور میکند مادرش در اثر سکتهی قلبی مرده و سعی میکند نسبت به این موضوع اگر نگوییم بیتفاوت دست کم خنثی باشد.
کریستوفر تلاش میکند کشف قاتل ولینگتون، سگ همسایه، را به صورت یک رمان پلیسی به سبک سرآرتور کانن دویل، خالق داستانهای شرلوک هلمز، بنویسید. او برای نمود بخشیدن به ذهن خود، در خلال اثرش از کشیدن تصاویر استفاده میکند چرا که او از توصیف و استعاری نمودن آنچه میخواهد به مخاطبش بفهماند ناتوان است. این رمان پلیسی وقتی کریستوفر کشف میکند مادرش نمرده بلکه همراه همسر زن صاحب ولینگتون به لندن گریخته و هر هفته به او نامه مینوشته، تبدیل به داستانی احساسی میگردد.
در واقع هادون بسیار هوشمندانه از تمامی ابزارهای کلاسیک نوشتن یک رمان عامهپسند و خوشخوان استفاده نموده است. کشمکش، تعلیق، خرده روایت و سادهنویسی بدون پیچیده نمودن شخصیتها باعث شده مخاطب هرگز کتاب را رها نکند. در ادامه پدر کریستوفر وقتی متوجه میشود دروغش برملا شده و او میداند مادرش زنده است مجبور به اعتراف قتل ولینگتون توسط چنگک باغبانی میشود و این نقطهی سرآغاز عدم اطمینان کریستوفر به پدرش میگردد. لوازمش را جمع میکند و تصمیم میگیرد به لندن و نزد مادرش برود تا با او زندگی کند. ماجرای سفر او به لندن نیز به نوبهی خود جالب و خواندنی است اما نقطهی اوج داستان هنگامی است که گرهای کور در سرنوشت او پدید میآید. همسر جدید مادرش او را تحمل نمیکند و کریستوفر از زندگی با پدرش میترسد و این موضوع باعث میگردد مادر در تنگنایی ناگهانی تصمیم به ترک لندن و برگشت به سوئیندون بگیرد.
اندکی پیرامون بیماری اوتیسم
اختلال در مراودهی اجتماعی به گونهای که لمس شدن از طرف سایرین برای آنها غیر قابل هضم است، اختلال در درک پیرامون مانند عدم درک تغییرات چهره و احساسات درونی انسانها و اختلال تخیل. افراد اوتیستیک به شدت درگیر نظمی ذاتی هستند و از تخیل بیزارند. آنها چیزی جز واقعیت رخداده را نمیتوانند متصور شوند و شاید این مهمترین دلیل علاقهی بیش از حد آنها به علوم منطقی از جمله ریاضی است.
«اعدا اول اعدادی هستند که پس از بیرون کشیدن همهی اعداد به دست میآیند و من فکر میکنم اعداد اول درست مثل زندگی هستند. آنها خیلی منطقی هستند اما هیچ وقت نمیتوانید فرمولشان را کشف کنید. حتی اگر وقت خود را با فکر کردن به آن سپری کنید.» |
هادون در رمان ماجرای عجیب سگی در شب با کمک نثری روان و پرکشش و به دور از تشبیهات و استعارات مرسوم و مخصوصا کمک گرفتن از تصاویر، از کریستوفر قهرمانی ساده و دوستداشتنی ساخته است.
کودکی که بهرغم دوریگزینی از غریبهها، مشکل در برقراری ارتباط با دنیای پیرامون و عدم فهم شوخیها و استعارات در تقابل با زندگی عادی مجبور میشود آنچه خارج از ذهن او رخ میدهد را تحمل کند و تمامی اینها باعث سردرگمی او میگردد. او نمیتواند دروغ بگوید یا دستکم دروغهای بیضرری میگوید که ناشی از ذهن خلاق اوست و موقع صحبت کردن بدون در نظر گرفتن هرگونه مصلحتی شرح چیزی که بر او گذشته را بدون حواشی معمول بیان میدارد. همچنین دقت ویژهای در مورد اشکال و اشیا دارد. کوچکترین جابهجایی در وسایل خانه و یا مدرسه را به سرعت متوجه میشود و نقشهی هر محلی را در ذهناش به گونهای ترسیم مینماید که برهمخوردن آن باعث سردرگمی او میگردد.
«و این به خاطر این است که وقتی مردم به شما میگویند چه بکنید، معمولا این کار گیجکننده است و معنی ندارد. مثلا، مردم اغلب میگویند «ساکت باش» اما نمیگویند تا کی ساکت باشید. یا علامتی میبینید که روی آن نوشته «روی چمن راه نروید» اما باید بنویسد: روی چمن دور این علامت راه نروید یا روی چمنهای این پارک راه نروید برای این که چمنهای زیادی هستند که اجازه دارید روی آنها راه بروید. در ضمن مردم تمام قوانین را زیر پا میگذارند. مثلا پدر اغلب با سرعت بیش از 30 مایل در منطقهی سرعت مجاز 30 مایل رانندگی میکند؛ و در کتاب مقدس آمده: «تو نخواهی کشت»، اما صلیبیون بودند و دو جنگ جهانی و جنگ خلیج فارس و در همهی اینها مسیحیان بودند که مردم را میکشتند.» |
به نظر میرسد با این که در ظاهر رمان به درک بیشتر انسانهای مبتلا به اوتیسم و آگاهی سایرین نسبت به نحوهی تحلیل ذهنی این افراد که شمار آنها در سالهای اخیر در حال رشد است، کمک نموده اما به دلیل وجود تشابهاتی بین انسان مدرن و آدمهای اوتیستیک این ذهنیت را ایجاد مینماید که آیا ما با آیندهی زندگی ماشینی خود روبهرو هستیم؟
مقایسهی انسان مدرن با افراد مبتلا به بیماری اوتیسم
محققین علوم انسانی ویژگیهای انسان مدرن را اینگونه شرح دادهاند:
1-علاقهی زیاد به علم تجربی
منظور از علم تجربی، علمی است که به روش تجربی یعنی مشاهده، آزمایش، نظریهپردازی و آزمون نظریهها متکی باشد و این دقیقا شخصیتی است که از کریستوفر در این رمان ساخته شده است.
هنر اختصاصی علوم تجربی، یعنی شناسایی پدیدههای بالفعل مشهود، هنر دومی میزاید و آن پیشبینی پدیدههای بالفعل نامشهود است. بر اثر این دو هنر، هنر سومی پدید میآید که با آن میتوان آینده را طراحی و برنامهریزی کرد. بنابراین به طور خلاصه میتوان گفت علوم تجربی، قدرت شناسایی و کشف پدیدههای بالفعل مشهود، قدرت پیشبینی پدیدههای بالفعل نامشهود، قدرت طراحی و برنامهریزی، و قدرت ضبط و مهار ایجاد تغییرات مطلوب در جهان خارج را ارزانی انسان میکند.
«و بعد قبل از آن که بخوابم مادر به اتاق اضافی آمد و گفتم: من باید برای گرفتن لول A به سوئیندون بروم. و او گفت: کریستوفر، حالا نه. پدرت به من تلفن زده و تهدید کرده که مرا به دادگاه میکشاند. و راجر دارد پدرم را در میآورد. وقت خوبی نیست. و من گفتم: اما باید بروم، برای این که برنامهریزی شده…» |
2-رشد علوم عملی
منظور از علوم عملی همان چیزی است که از آن به تکنولوژی یا فنآوری تعبیر میشود. و در رمان بارها و بارها به علاقهی کریستوفر به کامپیوتر و فضانورد شدن اشاره شده است.
3-صنعت
این خصلت انسان مدرن بر اثر رشد تکنولوژی ظهور کرد. برای داشتن صنعت، علاوه بر برخوداری از علوم تجربی و علوم عملی، انسان همچنین باید قصد داشته باشد که جهان را تغییر دهد. این مورد احتمالا میتواند دستآویزی خوب برای نوشتن این رمان باشد. این که کودکان اوتیستیک تنها نمونههای اولیه از جامعهی آیندهی بشر هستند. انگار هادون در خلال نگارش رمان وعدهی ظهور انسان مدرن، انسانی بسیار باهوش اما با قدرت برقراری روابط محدود را بهسان کتابی مقدس پیشگویی میکند.
4-پدید آمدن سطح زندگی بالا و بیسابقه برای بشر مدرن
این ویژگی نتیجهی سه ویژگی قبلی است. در طول تاریخ بشر هیچگاه سطح زندگی انسان به اندازهی این پانصد سال بالا نبوده است. سطح زندگی را عوامل هشتگانهی خوردن، آشامیدن، پوشاک، مسکن، خواب، استراحت، غریزهی جنسی، تفریح و تفرج میسازند. تمرکز کریستوفر به عنوان انسانی که مبتلا به بیماری اوتیسم است، بر خوراک، محل خواب، حتی جایی که باید ادرار و مدفوع کند و نوع رابطهاش با دیگران و جالبتر درک متقابل روابط جنسی سایرین کاملا این موضوع را دربرمیگیرد.
5-فردگرایی در مقابل جمعگرایی
فردگرایی به این معناست که نه تنها همه چیز باید در خدمت انسان باشد، که باید در خدمت فرد انسان قرار گیرد.
6-عقلگرایی، یا به تعبیر دقیقتر استدلالگرایی
در آخر
تمام ویژگیهای ذکر شده، تعریفی نظری از انسان مدرن در مقابل انسان کلاسیک با رفتار کلاسیک بروز میدهد. این که امروزه افراد مبتلا به بیماری اوتیسم آنقدر قابل درک شدهاند که میتوان راجع به آنها رمان نوشت و یا فیلم ساخت به طوری که راوی خود آنها باشند به تغییر یا افزایش آنها ربطی ندارند بلکه به نظر میرسد این انسان مدرن است که توانسته به گونهای خود را به آنها نزدیکتر نماید و حتی بخشی از رفتار این افراد را منطقی بداند.
فردریش نیچه در کتاب “چنین گفت زرتشت” از “اَبَر انسان” یاد کرده است. هرچند درک مفهوم ابر انسان نیچه در این مجال نمیگنجد اما کریستوفر بونِ رمان “ماجرای عجیب سگی در شب” ابر انسانی است که در دنیای ما زندگی میکند. هرچند که بیماری اوتیسم یک نارسایی است و از دیدگاه علم امروزی نقص محسوب میگردد و هدف این نوشتار نیز عادی جلوه دادن افراد اوتیستیک نیست، اما قطعا نیاز است این آگاهی در جوامع پیشرفته وجود داشته باشد که برخی از افراد به صورت خودخواسته و کاملا بدون هیچگونه نارسایی و نقص انتخاب مینمایند که با این ویژگیها زندگی کنند و به نظر میرسد این تفکر رو به فزونی است و شاید روزی برسد رمانی پیرامون آدمهایی نوشته شود که احساسات دیگران را درک میکنند و از مرگ یا دوری دیگران غمگین و یا خوشحال میشوند.
>پیشنهاد میکنم طرز فکر و رفتارتان با افراد مبتلا به بیماری اوتیسم را قبل و بعد از خواندن این رمان مقایسه کنید.
>متنی که خواندید یکی از سه یادداشت در بخش الف شمارهی اوتیسم بود. در دو یادداشت دیگر به بررسی روانکاوانهی ارتباط کریستوفر با مادرش و تحلیل اوتیستیک بودن یا نبودن کریستوفر در رمان “ماجرای عجیب سگی در شب” پرداختیم.
>برای خرید شمارهی اوتیسم کلیک کنید.
>همچنین میتوانید خلاصهای از چند یادداشت دیگر در شمارهی اوتیسم را از لینکهای زیر بخوانید.
- 208 نکتۀ کوتاه دربارۀ اوتیسم
- خرازی سیمین
- دلیل اصلی ابتلا به اوتیسم کشف شد
- الگودهی ویدئویی چه تأثیری بر کودکان اوتیسم دارد؟
- 8 ویژگی که مادر کودک مبتلا به اوتیسم باید داشته باشد
>این مقایسهی انسان مدرن با افراد مبتلا به اختلال اوتیسم حتما مخالفان و موافقانی دارد. نظرتان را برایمان بنویسید.
>میتوانید توضیحات بیشتری در مورد این رمان را در این لینک بخوانید.