شماره دو: اوتیسم

جامعه توده‌ ای

جامعه توده‌ ای

یکی از علائم جوامع در‌خود‌ ماندگی را می‌ توان با مفهوم جامعه توده‌ ای شرح داد.
جامعه توده‌ ای جامعه‌ ای است که در آن تمامی افراد به فکر سود و منفعت شخصی هستند. در جامعه توده‌ وار وضعیت سازمان‌ یافته سنتی یا نوین تغییر می‌ کند و نوعی بی‌ سازمانی در جامعه حاکم می‌ شود که افراد را از جایگاه‌ های مشخص خود در ساختار اجتماعی تفکیک می‌ کند و آن ها را به‌ صورت جدا‌ جدا و توده‌ وار در می‌ آورد. جامعه توده‌ وار در تقابل با جامعه کثرت‌ گرا قرار دارد که در آن تعداد کثیری از گروه‌ های مدنی سازمان‌ یافته سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و سیاسی مانند احزاب سیاسی، گروه‌ های ذی‌ نفع، گروه‌ های صنفی، گروه‌ های مذهبی، اتحادیه‌ ها، خیریه‌ ها و انواع انجمن‌ ها وجود دارد که افراد در آنها عضویت و جایگاه مشخصی در ساختار اجتماعی دارند.

اما در مقابل توده‌ واری جامعه افراد را از هر گونه گروه و مرجع تفکیک می‌ کند و آن ها را فاقد هویت سازمان‌ یافته و جمعی می‌ کند. ارتباطات و دیالوگ‌ ها به‌ حداقل می‌ رسد و نوعی احساس رها‌ شدگی و بی‌ تعلقی در افراد جامعه به‌ وجود می‌ آید. این وضعیت را اتمی‌ شدن یا ذره‌ ای‌ شدن می‌ نامند که در آن مردم به توده‌ هایی بی‌ شکل و بدون سازمان بدل می‌ شوند که با این که در کنار یکدیگر زندگی می‌کنند اما در شهرها، حاشیه شهرها و غیره بدون ارتباط و تعامل با یکدیگر به‌ سر می‌ برند. از متن چنین جوامعی است که در‌خود ماندگی به توده‌ ای‌ شدن تعبیر می‌ شود و توده‌ ای‌ شدن نیز گاهی به ظهور جنبش‌ های توده‌ ای‌ مانند فاشیست منجر می‌ شود. هرچه جامعه توده‌ ای‌ تر باشد، احتمال وقوع جنبش‌ های توده‌ ای فراگیر در آن بیشتر است. به‌ عبارت‌ دیگر، هرچه تعداد افراد ذره‌ ای و رها‌ شده از ساختارهای میانجی در جامعه بیشتر باشد، احتمال وقوع جنبش توده‌ ای فراگیر در جامعه بیشتر است. زیرا افراد ذره‌ ای و جدا‌ شده از ساختارهای میانجی، بیشتر از افراد عضو، به شرکت در جنبش‌ های انقلابی تمایل دارد. کوهن می‌ نویسد:

جامعه توده‌ ای زمانی فعلیت می‌ یابد که بنا به ‌دلایلی وفاداری گروهی ظاهراً از هم فرو می‌ پاشد. با از میان رفتن این‌ گونه وفاداری‌ ها وضعیتی به‌ وجود می‌ آورد که در آن نخبگان به‌ راحتی تحت نفوذ غیر نخبگان در می‌ آیند و غیر نخبگان نیز به‌ سهولت در دسترس نخبگان‌ اند.

بنابراین با توده‌ ای‌ شدن جامعه، انفکاک اجتماعی، که عامل تعادل‌ بخش جامعه بود، از بین می‌ رود بنابر‌این می‌ توان توده‌ ای‌ شدن جوامع را متناظر با اوتیسم و آن را نوعی اوتیسم اجتماعی نامید؛ زمانی‌ که ساختارهای اجتماعی دچار از هم‌ گسیختگی می‌ شوند و افراد هر یک امکان تعامل و کنش متقابل را از یکدیگر سلب می‌ کنند.

در نهایت می‌ توان ظهور ایدئولوژی‌ ها را در بستر توده‌ ای‌ شدن جوامع بررسی کرد و ارتباطی دو‌ جانبه با ظهور ایدئولوژی‌ ها و توده‌ ای‌ بودن جوامع یافت. در جوامع توده‌ ای است که ایدئولوژی نوعی معنا برای کنش‌ های جمعی در قلب بحران‌ های اقتصادی و اجتماعی و سیاسی ایجاد می‌ کند. هیتلر، در وضعیت نابسمان اقتصادی و سیاسی و اجتماعی آلمان ظهور کرد و ایدئولوژی فاشیستی نیز پتانسیل گرد‌ آوری توده‌ های مردم از هم‌ گسیخته را فراهم کرد. جامعه آلمان در آن زمان نمونه یک جامعه در‌ خود‌ مانده بود که مردم تعامل و ارتباطی نه با یکدیگر و نه با دیگر جوامع داشتند. در چنین بستری بود که ایدئولوژی فاشیستی وعده بهشت موعود را برای رهایی از وضعیت اسف‌ بار جامعه داد و توده‌ های رها‌ شده مردم از هرگونه اخلاقیات و قید‌ و‌ بندهای اجتماعی هریک در پی سود و منافع شخصی در یک لحظه تاریخی راه رهایی را در پیروی از فاشیسم یافتند. افراد جوامعی که به‌ نوعی به اوتیسم اجتماعی دچارند از درک دیگران عاجزند و به‌ نوعی دگماتیسم و خود‌ محوری، دیکتاتوری فردی و گروهی دچارند. آن ها از درک صحیح جهان اطراف خود به‌ دلیل وجود ایدئولوژی عاجزند و دچار توهماتی هستند که ارتباط آن ها را با جهان واقع، قطع و مختل می‌ کند، به‌ طوری‌ که می‌ توان آن ها را دچار نوعی توهم جمعی دانست که توان بازیابی خود و یک مای جمعی را از آن ها سلب می‌ کند.

جهت خرید شماره اوتیسم مجله روانشناسی بهروان اینجا کلیک کنید.

برای دریافت مشاوره آنلاین از اپلیکیشن فارگو می توانید اینجا کلیک کنید.

برچسب ها

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن