شماره دو: اوتیسم

اجتماع درخودمانده مکانیکی توده‌ وار

اجتماع درخودمانده مکانیکی توده‌ وار

طبق تعاریف رایج، اوتیسم یا درخود‌ماندگی نوعی اختلال رشد مغز است که درک فرد از جهان اطراف و ارتباطش با دیگران را تحت ‌تأثیر قرار می‌ دهد. افراد مبتلا به اوتیسم در ارتباطات، تعاملات اجتماعی و قوۀ تخیل دچار اختلال و در خود‌ماندگی هستند. حال آیا می‌ توان معادل این اختلال را در سطح جمعی و اجتماعی متصور شد؟ در‌ خود‌ماندگی را می‌ توان نوعی ویژگی بارز برای برخی جوامع برشمرد اما قطعاً نمی‌ توان عنوان اوتیسم را برای چنین جوامعی به‌ کار برد.

شاید بتوان در خودماندگی اجتماعی را در نظریات امیل دورکیم یکی از بنیان‌ گذاران جامعه‌ شناسی یافت که همبستگی در جوامع را به دو گونۀ «مکانیکی» و «ارگانیکی» تقسیم‌ بندی می‌کند. جامعۀ مکانیکی، جامعه‌ ای است که باورها، تمایلات، سبک زندگی و اساساً روح جامعه یکدست است؛ جوامع با همبستگی مکانیکی جوامعی بسته هستند که افکار و گرایش‌ های مشترک اعضاء از نظر کمیت و شدت از افکار و گرایش‌ های شخصی اعضای آن بیشتر است. چنین جوامعی معمولاً ارتباط چندانی با جوامع دیگر ندارند و تحولات ساختاری و فرهنگی در آن ها به‌ سختی و کندی صورت می‌ پذیرد. در عوض، جوامع ارگانیکی نه از همانندی افراد، بلکه از تفاوت‌ هایشان پرورش می‌ یابند و با جهان پیرامون خود و دیگر جوامع درحال داد‌ و‌ سِتد و انواع مبادلات هستند. به ‌این معنا می‌ توان برخی ویژگی‌ های این جوامع را معادل در‌ خود‌ماندگی دانست. عدم توانایی و اراده در برقراری ارتباط با دیگر فرهنگ‌ ها، نقض فردیت و به‌ حداقل رسیدن تفاوت‌ های فردی کارکرد ارتباط با جهان خارج از خود را سلب می‌ کند.

اما چه عواملی باعث در خودماندگی جوامع می‌ شود و یا اساساً چه نمودها و اشکالی از کنش‌ های فردی و جمعی مشابه در خودماندگی است؟! می‌ توان انواع تبیین‌ ها را برای این پرسش‌ ها ارائه داد، برای مثال مفهوم انزواگرایی «رابرت مرتن» نوعی درخودماندگی جوامع را توضیح می‌ دهد که مردم در برابر فشارهای ساختاری از خود واکنش نشان می‌ دهند؛ و این واکنش‌ ها ترکیبی است از پذیرش یا عدم پذیرش ارزش‌ هایی که آن ها برای هدف یا ابزارهای رسیدن به آن قایل هستند. این واکنش‌ ها می‌ توانند خود را در برابر اشکال مختلف نو آوری، شعائرگرایی، هم‌ نوایی، انزواگرایی یا شورش متجلی کنند. افراد انزواگرا هیچ تلاشی برای انطباق خود با ارزش‌ های جامعه نمی‌ کنند. معمولاً طرد‌شدگان، ولگردان، گدایان، بی‌ خانمان‌ ها، خانه‌ به‌ دوشان، الکلی‌ ها و معتادان به مواد مخدر افرادی منزوی هستند که در جامعه زندگی می‌ کنند ولی به جامعه تعلق ندارند.

جهت دریافت مجله شماره دو اوتیسم اینجا کلیک کنید.

نویسنده: احسان عزیزی

برچسب ها

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن