> تصور کنید رسیدید به مهمانی. کسی از اطرافیانتان میپرسد “خیابانها شلوغ بود؟” یا “افتتاحیهی آن شیرینیفروشی جدید را دیدی؟” یا شاید کسی به شما سپرده بود اگر در راه داروخانهای به چشمتان خورد برایش دارویی بخرید و حالا سراغش را میگیرد. اما شما هیچ جوابی برای این سوالها ندارید. هرچه فکر میکنید سوار شدن به ماشین و استارت زدن را به خاطر دارید اما دیگر هیچ چیز از مسیر در حافظهتان نیست.
شاید داشتید به آدمها و اتفاقات مهمانی فکر میکردید یا شاید صبح در محل کارتان بحثی پیش آمده بود که هنوز ذهنتان درگیر آن بود. یا شاید نگران قسط و اجاره خانه بودید!
این موقعیتی که ترسیم کردیم برای خیلیهامان آشناست و بارها تجربهاش کردهایم. زمانهایی از روز که به جای زندگی کردن در آن لحظه، در گذشته، آینده یا در اضطرابهایمان بودیم.
این روزها که نزدیک به یک سال از شروع پاندمی کرونا گذشته، بیشتر از هر زمان دیگری نیاز به زندگی در حال و رهایی از حسرت گذشته و نگرانی برای آینده احساس میشود. ذهن آگاهی تمریناتی ارائه میدهد برای رسیدن به زیست کامل در لحظه و قدردانی از زندگیای که هنوز در مشتمان داریمش.
تعریف دقیق مایندفولنس یا ذهن آگاهی
ذهن آگاهی توانایی اساسی انسان برای حضور کامل در زمان حال، آگاهی از جایی که در آن است و کاری که انجام میدهد، است. و نه غرق شدن در اتفاقاتی که اطرافش میافتد. این حالت با مشاهدهی افکار و احساسات خود بدون قضاوت در مورد خوب یا بد بودن آنها اتفاق میافتد. ذهن آگاه زیستن به معنای زندگی در لحظه به جای پرداخت به گذشته و پیشبینی آینده است. ذهن آگاهی میتواند ابزاری برای جلوگیری از انتقاد از خود، قضاوت هنگام آشنایی با دیگری و مدیریت احساسات باشد. ما انسانها با ذهن آگاه نبودن، لحظهها و در دیدی وسیعتر، زندگی خود را تلف میکنیم و میکُشیم. لحظهی حال تنها جایی است که میتوانیم در آن خلاق باشیم، به دیگران توجه کنیم، لبخند بزنیم و زنده باشیم.
جان کابات زین ،بنیانگذار مایندفولنس، میگوید:
مایندفولنس فقط دربارهی شناخت نیست، بلکه دربارهی کل هستی و وجود است. به عبارت روشنتر مایندفولنس فقط به وضعیت مکانیزمهای شناختی مربوط نمیشود بالعکس کل وجود و بودن فرد را همراه با شناخت و آگاهیاش دربرمیگیرد. به همین دلیل بهترین ترجمه برای مایندفولنس شاید این است :حضوری جاری و پویا در لحظه داشتن.
ذهن آگاهی شامل دو مفهوم اصلی است: آگاهی و پذیرش. آگاهی نوعی دانش است و تواناییای برای توجه متمرکز بر روی فرآیندها و تجربیات درونی خود، مانند تجربهی لحظهی حال. پذیرش نوعی توانایی است برای مشاهده و به بَرکشیدن -به جای قضاوت یا اجتناب- فکرهایی که در ذهنمان جاری میشوند.
ویژگیهای ذهن آگاهی
ذهن آگاهی ویژگیها و فوایدی دارد که میتواند به کار زندگی روزمرهی ما بیاید؛ تعدادی از آنها را در زیر میبینید:
1-فعال بودن ذهن
مایندفولنس یا حضور پویا و جاری درلحظه داشتن پدیدهی فعال ذهن است. ذهن ما میتواند نسبت به جهان اطراف خود حالاتی متفاوت داشته باشد. میتواند فعالانه عمل کند و یا منفعل باشد. از نمونههای انفعال ذهن میتوان به مراودات معمول روزمره اشاره کرد؛ فردی که برای انجام کاری در ساعات اولیهی وقت اداری مراجعه میکند و در سلام و احوالپرسی به طوری خودکار میگوید: خسته نباشید! ما از این قبیل مراودات بهوفور داریم.
اولین ویژگی ذهن آگاهی این است که ذهن از حالت منفعلانه و اتوماتیک خارج میشود. وقتی ذهن از حالت انفعالی خارج میشود با تجربهای متفاوت مواجه میشود. اگر از شما پرسیده شود که در همین لحظه به چه چیز آگاهی دارید؟ به ناگهان ادراک شما فعال میشود و توجه شما از نو به محیطتان جلب میشود و مواردی مانند نور، دما، حضور خود دراین مکان، متنی را که مطالعه میکنید و کسانی که در اطرافتان هستند را از نو مورد بررسی قرار میدهید. این تغییراتی که در لحظه در توجه شما رخ میدهد و آن را تجربه میکنید اساس مایندفولنس است.
2- حضور
حضور مهم ترین مؤلفهی ذهنآگاهی است. ما جهان پیرامون خود را میتوانیم حاضرانه تجربه کنیم و میتوانیم آن را غایبانه از سر بگذرانیم. به عبارت دیگر میتوانیم در لحظههای حال حضور داشته باشیم و میتوانیم فقط دقایق را سپری کنیم. برای درک بهتر این مفهوم این جمله شاید کمککننده باشد که اغلب اوقات با خود میگوییم نمیدانیم که چگونه امسال گذشت. اصلا نفهمیدم کی سی سالم شد، کی هفته تموم شد. اینها همه مصادیقی برای غایب بودن درلحظه است و چه بسیارند این لحظههای غیبت که از حوزهی آگاهی ما خارج میشود. وقتی در لحظه از جهان خود غافلیم و از پدیدهها بیتوجه میگذریم اطلاعات لازم برای مواجهه با آن را نداریم، همین است که در برخورد با مشکلات اولین راه اجتناب و گریز است. مایندفولنس فرصت حضور و مواجهه و کسب اطلاعات از جهان در تعامل با خود است.
3- اجتناب نکردن
پیشتر گفتیم که ذهنآگاهی یعنی حضوری پویا و جاری در لحظه داشتن، ولی این به چه معناست؟ و قرار است به چه کار روزمرگیهای سریع و گذرای ما بیاید؟
علت ناکامیها و رنجهای ما برمیگردد به مفهومی به نام اجتناب. ما به هر میزانی که از موضوعی اجتناب میکنیم به همان میزان دچار خسران و ناکامی میشویم چرا که آگاهی ما برای مواجهه با آن دچار خلل می شود. در روشهای ذهنآگاه شدن سعی بر این است که فرد به طوری سازنده این مواجهه را تجربه کند تا التیام یابد.
در ذهنآگاهی با شیوهای متفاوت از پردازش اطلاعات مواجه میشویم. در شیوهی معمولِ پردازشِ اطلاعات، ما به تجربههای خود از پدیدهها اتکا میکنیم و هر پدیدهی بیرونی برحسب الگوهای گذشته تعریف میشود. به معنی دقیقتر برداشت ما از جهان پیرامون وابسته به قضاوتهای پیشین ماست اما ذهنآگاهی ما را با شیوهای دیگر روبهرو میسازد. روشی که ما را از ذهن قضاوتگر و شاید بتوان گفت تنبل خود دور میسازد و آن را وادار به ساخت الگوهای جدید و منعطف میکند.
حال این سوال پیش میآید که چگونه پرداختن به موضوعی که آنقدر برای ما رنجآور بوده که از آن اجتناب میکنیم و در فراریم، میتواند به ما کمک کند؟!
ما از پدیدهها و موضوعاتی که باعث رنج ما میشوند اجتناب میکنیم زیرا گمان میکنیم نسبت به آنها اشراف داریم. قضاوت و ذهنیتی حاصل از تجربه و موقعیتهای مشابه قبلی داریم که باعث میشود به سرعت یک حکم کلی به مسائل بدهیم و از آنها بگذریم. این پیشداوری مانع از آن میشود که ما آن موضوع و پدیده را مورد بررسی قرار دهیم و از اطلاعاتی که آن موقعیت به ما ارائه میدهد محروم میمانیم. در نتیجه با دانشی تحریف شده و ابزاری کم به راه حلهای کهنه و ناکارآمد اکتفا کرده و دوباره شکست میخوریم، رنج میبریم و ناکام میشویم. چرا که خیلی از راه حلها در دل خود موضوع نهفته است. حال از دیگاه مایندفولنس به آن نگاه میکنیم:
هر پدیده هرچند به ظاهر تکراری، برای شما یک اتفاق جدید است؛ زیرا:
- در موقعیتی تازه به وقوع پیوسته.
- شما نسبت به دفعهی گذشته تغییر کردهاید.
- زمان، مکان، شرایط محیطی و پیرامون آن متفاوت است.
اولین و اصلیترین نکته در ذهنآگاهی این است که شما به هر پدیدهای که مینگرید فارغ از دانش و اطلاعات پیشین خود به آن بپردازید. از خود سوژه به عنوان داده استفاده کنید. بنگرید که سوژه به شما چه چیز ارائه میدهد. نه آن که شما از سوژه چه اطلاعاتی دارید.
این شیوهی تفکر و نگاه میتواند پیامدهای بسیاری را منجر شود. نخست آن که این شیوه پردازش اطلاعات و این توجه عامدانه به سوژه فارغ از تجربیات گذشته منجر به دریافت وجوهی تازه از سوژه و تجربیاتی بکر و عمیق میگردد. دوم این که در این شیوه، سوژه در پس تکرارهای مداوم دیگر یکسان نیست چرا که هربار به شیوهای متفاوت مورد ادراک واقع میشود. و سوژه همراه با ادراک ما تغییر میکند.
4- افزایش تمرکز
از دیگر فواید ذهنآگاهی میتوان به تغییر میزان توجه و تمرکز اشاره کرد. چرا که وقتی جهان پیرامون را دیگر به عنوان پدیدهای یکسان تلقی نمیکنیم، نیازمند توجه ویژه به آن هستیم و این تمرین مداوم و توجه کردن به پدیدهها و تمرکز بر روی آنها باعث بالا رفتن میزان توجه و دقت ما میشود. و از سوی دیگر وقتی فارغ از آن چه میاندیشیم و میدانیم به هر موضوعی توجه میکنیم و روی آن متمرکز میشویم تا وجوه تازهای از آن را دریابیم، دیگر هیچ پدیدهای دردآور و اضطرابزا نیست بلکه هر سوژهای بیشمار فرصت تجربه است.
5- درمان بیماریهای روانشناختی
مایندفولنس همچنین در درمان بسیاری از بیماریهای روانتنی و عصب-روانشناختی کمککننده و تسهیلگر است و شاید بتوان تاحدی با قاطعیت گفت که با توجه به تحقیقات انجام شده در درمان بسیاری از بیماری های سیستم اعصاب مرکزی کمککننده است. و تا حد زیادی علائم بیماری با تمارین مایندفولنس (زیر نظر یک متخصص ) قابل کنترل و حتی در مواردی درمان نیز میشود.
اکنون میتوانیم به تعریف نخست خود از ذهنآگاهی برگردیم و آن را مورد بازبینی قرار دهیم. Mindfulness یا ذهنآگاهی یعنی حضوری پویا و جاری در لحظه داشتن. در واقع میتوان گفت ذهنآگاهی یعنی لحظههای زندگی را حاضرانه سپری کردن و در تکتک تجربیات حضور داشتن. این چالشی عظیم است که در قالب واژه شاید بسیار ساده بیاید. با یک پرسش ساده میتوان عمق آن را تا حدی درک کرد. تا چه اندازه در لحظههای زندگیتان به طور کامل و با توجهی عامدانه حضوری پویا دارید ودر تکتک اتفاقات بدون قضاوت حاضر هستید؟ این سؤال شاید برای ذهن عادتپذیر ما بتواند نقطهای شروع برای تغییر رویه باشد.
شاید بتوان گفت ذهنآگاهی در تضاد و تقابل با سرعت افسارگسیختهی جهان مدرن و ناپایداری هر پدیده؛ که چندی ظهور میکند و پیش از آن که درک شود به خاموشی میرود، به وجود آمد. هدف از ذهنآگاهی تقویت دید ما نسبت به فهم و هویت خودمان است که میتواند منجر به آرامش بیشتر ذهنی و ارتباطی ما شود.