طفلی به نام شادی
از همان ابتدا حافظ حجت را تمام کرده که «کی شعر تر انگیزد؟ خاطر که حزین باشد.»
یعنی به زبان سلیس شعر تر زمانی پدید می آید که شاعر غمگین باشد. هر چند شعر در مفهوم گسترده و در سطح جهانی حاوی مفاهیم بی شماری است و کفه ی شادی بر غم می چربد اما اساساً شعر پارسی پس از اسلام با قرار گرفتن تحت تاثیر اندیشه های مانوی هندی و زروانی و مسیحی دچار گونه ای جبرگرایی شد و دیگر در آن اثری از دید روشن زردشتی باقی نماند. زهد و کناره گیری از امیال دنیوی تاثیر تمام و کمال خود را بر آثار شاعران گذاشت و از آن پس شعر پارسی امانت دار اندوهی شد که هنوز هم دست از سر اهل ادب برنداشته است. حال شاعران می گویند که شعر بیش از آن که حاصل شادی باشد حاصل غم درونی شاعر است و البته این مفهوم به صورت پراکنده در اشعار بسیاری از شاعران کهن و معاصر تجلی یافته است. سخت است دراین آشفته بازار بتوان شاعری را پیدا کرد که در تمامی اشعار او مفهوم نشاط و شادمانی یا به عبارتی سرمستی ملموس باشد چرا که در هر صورت شاعر برای نگارش شعر نیاز به تنهایی دارد و از دیرباز شعر به عنوان کلام موزون و خیال انگیز در خلوت شاعر اتفاق افتاده است نه در جلوت.
در بررسی وجود مفهوم شادی در اشعار پارسی به تبصره هایی هم می رسیم مثلا زمانی که شعر در حوزه طنز یا فکاهه و هجو بگنجد (که در کل هدف شاعر شاد سازی مخاطب است)، شعر مختص کودکان و نوجوانان باشد (که جامعه هدف شاعر متفاوت است) یا خیال شاعر شعر با مفهوم نشاط (یا آنچه شاعران آن را شور می نامند) مانوس باشد که در این مورد هم مفهوم شادی ممکن است در شعر هر شاعر متفاوت از شعر شاعر دیگر باشد که در ادامه به آن پرداخته خواهد شد. از سویی از آن جا که شادی جزو یکی از هیجان های انسان است، ممکن است در معانی و اشکال مختلفی در شعر بروز یابد مثلا در شعر مولانا نوع شادی و سرمستی متفاوت از شعر منوچهری است و شادی در شعر حافظ در لفافه کلماتی گنجانده شده که مختص حافظ و زمانه ای است که او در آن زندگی می کرده است.
ادامه مطلب را در بهروان شماره سوم شادی بخوانید.
خرید از سایت: behravanmag.com
نسخه الکترونیکی: jaaardotcom
خرید حضوری: پیشخوان دکه ها و کیوسک های روزنامه فروشی و کتاب فروشی های نشر چشمه