مجله شماره دو: اتیسم

معرفی مجله بهروان « اتیسم »

بخش چیزهایی که باید بدانیم: «هیپوتراپی»

بهترین راه برای برقراری ارتباط با کودکان اتیستیک استفاده از روش‌های غیرکلامی ارتباط است. برقراری پیوندهای اجتماعی برای این کودکان بسیار دشوار است، استفاده از حیوانات ممکن است روش مؤثری برای درمان این دسته از کودکان باشد. نظریه مبنی بر استفاده از حیوان نشان داده است که می‌تواند راه مؤثری برای درمان کودکان مبتلا به اختلالات شدید رشد باشد…

نمایش ویدیو درباره بهروان اوتیسم

سخن سردبیر

چند سالی می‌شود که «اوتیسم» تقریباً وارد ادبیات عامه مردم شده. به‌شخصه زیاد شنیده‌ام که برای مردم جالب است بدانند اوتیسم چیست. رسانه‌ها به‌خصوص شبکه‌های اجتماعی موجب توجه مردم شده‌اند. در سطح شهر، برای توجه و حمایت به این کودکان بیلبوردها نصب می‌شود و حتی شاهد فیلم‌های آموزشی در تلویزیون درباره این کودکان هستيم. خیریه‌ها و انجمن‌های مختلف برای کمک به این کودکان تشکیل‌شده‌اند. این نشان می‌دهد که شاید «اوتیسم» تنها اختلال رشدی روانی است که تا این حد موردتوجه قرارگرفته. اینکه برای کودکان مبتلابه اوتیسم چه اقداماتی انجام داده‌ایم و تا چه حد توانسته‌ایم برای آن‌ها امکانات لازم فراهم آوریم صفحاتمان را پر از ناله و شکوه می‌کرد. به اوتیسم تقریباً در سال‌های گذشته توجه کرده‌ایم اما اقدام خاصی برایش ترتیب اثر داده نشده؛ بنابراین به نظرمان آمد بهتر است به شناختِ کامل «اوتیسم» بپردازیم؛ یعنی به شکل دیگری آن را تعریف، تشریح و توصیف کنیم. بله؛ در شمارۀ دوم از بهروان، اوتیسم را انتخاب کرده‌ایم. تلاش کرده‌ایم در بسیاری از بخش‌ها رسالت بین‌رشته‌ای بودنمان را حفظ کنیم تلاش کرده‌ایم در خیلی از بخش‌ها به «اوتیسم» نگاهی نو بیندازیم و برداشتی متفاوت ازآنچه تابه‌حال راجع به اوتیسم خوانده بودیم به دست بیاوریم. بی‌اغراق این شماره محصولی جامع و کامل از آب درآمده و به نظرمان پس از خواندن این شماره آنچه لازم است درباره اوتیسم بدانید را خواهید دانست. تلاش کرده‌ایم نظرگاه‌های متفاوت را بیان کنیم. ممکن است نویسنده‌ای در صفحه‌اش «رفتاردرمانی» را زیر سؤال برده و به تشریح رویکرد موردنظرش پرداخته باشد؛ اما شما در بخش‌های بعد شاهد این باشید که نویسنده‌ای دیگر از «رفتاردرمانی» برای پیش برد مطلبش بهره برده باشد. این شماره زبانی ساده برای شناخت «اوتیسم» انتخاب کرده. در دو شماره قبل، بازخوردهای خوبی دریافت کرده‌ایم. خیلی از خوانندگان، قبل از آنکه «بهروان» را بخوانند تصور می‌کردند ماهنامه پُر از مقاله‌های رایج و مرسوم علمی است. شاید هم توی ذوقِ خیلی‌ها خورده باشد. ما از ابتدای امر در نظر داشتیم نگاه رایج مقالات در متون روان‌شناسی در دستور کارمان نباشد؛ این نگاه که مجله‌ای دربیاوریم که از اول تا آخر مقاله‌های علمی است. مقاله‌هایی یک‌شکل، بی‌تعارف کسل‌کننده و با زبانی مثلاً علمی و سخت که هرکس خواند به این نتیجه برسد چون خیلی سر درنیاورده حتماً مقالات خیلی مهمی هستند ما می‌خواهیم اگر قرار است اطلاعاتی داده شود با شکل و زبانی ساده و راحت باشد. مثلاً در همین شماره، بخش دایره، نویسنده از روند پژوهش و پایان‌نامه دوره دکتری‌اش نوشته. هم برای ما و هم برای نویسنده ساده بود که بگوییم مقاله‌اش را با شكل «چکیده، واژگان کلیدی، مقدمه و غیره» بفرستد. اما خواستیم ماجرای پایان‌نامه‌اش را تعریف کند. از روند کار بگوید. در بهروان ما ترجیح می‌دهیم از مقاله‌های زمخت رایج و موجود فاصله بگیریم. برما ببخشایید که شبیه فصلنامه‌ها و مجلات علمی نیستیم؛ اما قصد داریم این نگاه رایج راکمی تغییر دهیم. پژوهش‌ها می‌توانند مثل قصه باشند. تابه‌حال فکر کرده‌اید مقالاتی که نوشته‌ایم چند خواننده داشته‌اند؟ و یا اگر مقالات و زحماتمان خواننده داشته باشند چه عیبی دارد؟ به این فکر کرده‌اید خوانندگان مقالاتِ مثلاً علمی- پژوهشی چطور سراغ پژوهش‌هایمان می‌آیند؟ اغلب می‌خواهند ببینند ما چه کرده‌ایم تا بروند سراغ پایان‌نامه یا پژوهش خودشان. پژوهش‌ها هرسال نوشته و پشت‌هم چاپ می‌شوند. مقالات ما خاک می‌خورند و بی خواننده روی‌هم تلنبار می‌شوند. کسی سراغشان را نمی‌گیرد چون زبان تعامل و ارتباط ندارند و فقط قرار هست رزومه درجه علمی و حقوقمان را انگار افزایش دهند. پژوهش‌های ما در ایران بی‌شباهت به مفهوم درخودماندگی نیستن.
بهروان اما پذیرای پژوهش‌های شما با سروشکلی تازه هست.

دربارۀ مجله بهروان

مجلۀ بهروان، مجلۀ بین‌رشته‌ای است که با نوآوری خود بین رشته روان‌شناسی و سایر حوزه‌ها اعم از هنر، ورزش، ادبیات، جامعه‌شناسی، سیاست و … پیوند برقرار کرده است. مجلۀ بهروان در هر شماره به یک موضوع مشخص، در بخش‌های متفاوت می‌پردازد و به آن موضوعات با عینک روان‌شناسی می‌نگرد. مجلۀ بهروان زمانی متولد شد که خواندن مجله به دست فراموشی سپرده شده بود. مجلۀ بهروان ما برای اینکه خودش را به اطرافیانش نشان دهد، نیازمند ذهن باز اطرافیان برای باور کردنش بود. خدا را شاکریم که اطرافیانش باهوش بودند و مجلۀ بهروان را باور کردند. روزگار گذشت و ما شاهد رشد مجلۀ بهروان‌مان بودیم که ناگاه نگران شدیم که مبادا مجلۀ بهروان با در انزوا رفتن و سکوت کردنش دچار اتیسم شده باشد. بررسی کردیم و خیال‌مان راحت شد که مجلۀ بهروان ما اتیسم ندارد و شاد شدیم. آن‌قدر شاد شدیم که تصمیم گرفتیم شادی‌مان را با مردم به اشتراک بگذاریم. روزها سپری شدند و مجلۀ بهروان ما بزرگ و بزرگ‌تر شد. آن‌قدر بزرگ شد که عشق ورزیدن را آموخت و عاشق شد، عاشق یادگیری. او آن‌قدر عاشق بود که تصمیم گرفت به خاطر عشقش به مدرسه برود و خودش را بسازد. مجلۀ بهروان ما یک سری به مدرسه زد، درس خواند و چون باهوش بود خیلی سریع مدرسه‌اش را تمام کرد و وارد دانشگاه شد. وارد دانشگاه شد تا شاید بتواند آینده‌اش را بسازد. آینده‌ای درخشان که قرار است سرشار از تغییرات شگرفی برایش باشد. امیدواریم مجلۀ بهروان ما بتواند با تغییرات مسیر زندگی‌اش سازگاری کند و به تغییرات مثبت زندگی‌اش متعهد باشد. به امید اینکه مجلۀ بهروان ما بتواند روزگار خوشی را برای خود و خوانندگانش بسازد.

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن