مجله شماره پنجم: مدرسه

معرفی مجله بهروان « مدرسه »

بخش فانوس: «بیایید موسیقی را به مدرسه ببریم»

بعضی معلم‌ها گزارش داده‌اند که موسیقی کلاسیک دانش آموزان را آرام و ساکت می‌کند درحالی‌که مارش‌های نظامی گویی تأثیر انرژی‌زا دارند. استفاده از موسیقی‌های مختلف، توانایی شاگردان را برای تحلیل صدا و الگوهای موسیقیایی بیشتر کرده و درک آن‌ها را از نحوه برقراری ارتباط آهنگ‌سازان توسط موسیقی‌شان بالاتر می‌برد…

نمایش ویدیو درباره بهروان مدرسه

سخن سردبیر

اساساً ما در حوزه علوم انسانی در ایران فرایندی به نام «تولید» نداریم. این گفته را جزئی‌تر کرده و منحصراً به رشته روان‌شناسی می‌پردازیم. روان‌شناسی را چه علم بدانیم و چه نه باید دربارۀ این بحث هم‌سخن باشیم که به عمر چند ده‌ساله این رشته (روانشناسی) ما هیچ زمینه تولیدی‌ای نداشته‌ایم. واضح‌تر بگوییم: ما هیچ اندیشه‌ای را در حوزه روان‌شناسی متولد نکرده‌ایم و همیشه از نظریات و متون دیگر استفاده کرده‌ایم.
ماحصل پژوهش‌ها و پایان‌نامه‌های افراد متخصص در حوزه روان‌شناسی که شاهدی بر این مدعا است. کار تألیفی یعنی آنچه برآمده از اندیشه و تفکر باشد، به‌ندرت در کتابخانه دانشکده‌هایمان پیدا می‌شود اگر سخن گزافه نگفته باشیم درواقع چیزی که با آن روبه‌رو هستیم «فقر خلاقیت» است. اساس مقاله‌های دانشجویان و دیگران بر پایه سیستم ارجاع دهی به متون دست‌اول است. یعنی از همان ابتدای نگارش و پژوهش ما این بدعت را می‌گذاریم که نوشته‌هایمان دست‌دوم یا دست چندم باشد. تلاشی برای حصول نتیجه‌ای بکر و بدیع نمی‌کنیم و می‌خواهیم برحسب عادت از آراء و نظریات دیگران استفاده کنیم.
روان‌شناسی ما شبیه کشوری است که سینما دارد اما نمی‌تواند یک فیلم بسازد. این ادعای بزرگی است و اساساً رسیدن به آن شاید به عمر روان‌شناسی امروز در ایران زمان ببرد. به همین دلیل مجله «بهروان» نوزادی است که زندگی برون رحمی را آغاز کرده و در مرحله حسی – حرکتی قرار دارد. او مسیری را باید بپیماید تا به «خودشکوفایی» برسد. این مسیری طولانی است. چون می‌خواهد تمامیت در برابر ناامیدی، تولید در برابر رکود صمیمیت در برابر انزوا، هویت‌یابی در برابر آشفتگی هویت، کوشایی در برابر حقارت، ابتکار در برابر احساس گناه، خودمختاری در برابر شک و تردید و اعتماد در برابر بی‌اعتمادی داشته باشد. این نوزاد شاید در ادامه رشدش توانست بخش عظیمی از کوه یخ را با کمک از کهن‌الگوها روی سطح آب بیاورد و دست‌آخر سر مزار آلبرت کوچولو برود و برایش عروسک خرگوش و موش سفید ببرد تا شاید آلبرت بالاخره با خرگوش‌ها و موش‌ها آشتی کند.
شماره ذهن با نهایت احترام به پروفسور حبیب دوانلو به سبب نظریه بدیع و بی‌بدیلشان در حوزه روانکاوی بانام روان پویشی کوتاه‌مدت تقدیم می‌شود.

دربارۀ مجله بهروان

مجلۀ بهروان، مجلۀ بین‌رشته‌ای است که با نوآوری خود بین رشته روان‌شناسی و سایر حوزه‌ها اعم از هنر، ورزش، ادبیات، جامعه‌شناسی، سیاست و … پیوند برقرار کرده است. مجلۀ بهروان در هر شماره به یک موضوع مشخص، در بخش‌های متفاوت می‌پردازد و به آن موضوعات با عینک روان‌شناسی می‌نگرد. مجلۀ بهروان زمانی متولد شد که خواندن مجله به دست فراموشی سپرده شده بود. مجلۀ بهروان ما برای اینکه خودش را به اطرافیانش نشان دهد، نیازمند ذهن باز اطرافیان برای باور کردنش بود. خدا را شاکریم که اطرافیانش باهوش بودند و مجلۀ بهروان را باور کردند. روزگار گذشت و ما شاهد رشد مجلۀ بهروان‌مان بودیم که ناگاه نگران شدیم که مبادا مجلۀ بهروان با در انزوا رفتن و سکوت کردنش دچار اتیسم شده باشد. بررسی کردیم و خیال‌مان راحت شد که مجلۀ بهروان ما اتیسم ندارد و شاد شدیم. آن‌قدر شاد شدیم که تصمیم گرفتیم شادی‌مان را با مردم به اشتراک بگذاریم. روزها سپری شدند و مجلۀ بهروان ما بزرگ و بزرگ‌تر شد. آن‌قدر بزرگ شد که عشق ورزیدن را آموخت و عاشق شد، عاشق یادگیری. او آن‌قدر عاشق بود که تصمیم گرفت به خاطر عشقش به مدرسه برود و خودش را بسازد. مجلۀ بهروان ما یک سری به مدرسه زد، درس خواند و چون باهوش بود خیلی سریع مدرسه‌اش را تمام کرد و وارد دانشگاه شد. وارد دانشگاه شد تا شاید بتواند آینده‌اش را بسازد. آینده‌ای درخشان که قرار است سرشار از تغییرات شگرفی برایش باشد. امیدواریم مجلۀ بهروان ما بتواند با تغییرات مسیر زندگی‌اش سازگاری کند و به تغییرات مثبت زندگی‌اش متعهد باشد. به امید اینکه مجلۀ بهروان ما بتواند روزگار خوشی را برای خود و خوانندگانش بسازد.

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن