مجله شماره یک: هوش
هوش بهخودیخود مفهوم جالبی است. همه ما در خلوت خودمان بارها شده است که فکر کنیم باهوش هستیم یا نه! در سالهای اخیر شاهد توجه بیشازپیش افراد برای تقویت هوششان بودهایم، چنانکه رغبت روزافزون خانوادهها برای تأمین آموزشی که مدعی پرورش هوش است گواهی بر این ماجراست؛ اما شاید برای تعداد زیادی از والدین آیندهنگر همچنان این سؤال مطرح باشد که منظور از هوش واقعاً چیست.
سخن سردبیر
دیگر مثل قدیم «هوش» آن جایگاه رفیع و بلندمرتبه را در روانشناسی ندارد، اما هنوز که هنوز است «هوش» وردِ زبان مردم است. وقتی پدر و مادری از گفتن یا انجام دادن کاری غیر عُرف و يَحتمل بزرگسالانه فرزندشان به وجد میآیند بلاشک به هم میگویند خدا را شکر بچهمان چقدر باهوش است !و این باهوش بودن موجب دلگرمیشان میشود. آن روی دیگر سکه هم وجود دارد! زمانی که پدر و مادری پی میبرند فرزندشان آنطور که بایدوشاید بهره هوشیاش بالا نیست و لنگ میزند.
این مهم بهخصوص در سالهای دبستان بیشتر حس میشود و به چشم میآید. عرض کردم که «هوش» دیگر کمافی السابق در نظر روانشناسها اهمیت ندارد مثلاً آنقدری که مفاهیمی چون شناخت، هیجان رفتار سازگاری و غیره، امروزه مهم است، هوش به حاشیه راندهشده. هوش، انگار چوب توصیفپذیریاش را میخورد. اینکه اگر فردی او را داشته باشد، میشود باهوش و دیگری که از آن کمبهره برده باشد میشود… و این به معنای جداسازی است. چیزی مشابه آنکه من «خوب هستم، تو خوب نیستی» میشود و روان شناسان، هوشمندانه مسیر تبیین و مطالعهشان را عوض کردند .باز خدا «گاردنر» را خیر دهد که با معرفی هوشهای چندگانه، روح تازه ای به کالبد هوش دمید و موجب شد نگاهی دیگر و ویژه هم روان شناسان و هم مردم نسبت به مفهوم «هوش» پیدا کنند. امروز ، اگر فردی هوش ریاضی نداشته باشد دیگر غمگین و سرافکنده نیست، عوضش ممکن است هوش موسیقیایی یا هوش ورزشی خوبی داشته باشد. البته ممکن است که متخصص علوم و اعصاب یا کسانی که حوزه مطالعاتی شان مغز و فعالیت های مربوط به آن است، به طور کلی مفهوم هوش را قبول نداشته باشند .دیگر پژوهش های جدید به ما می گویند که آدمی با تمرین و تلاش (نورونسازی) می تواند هوشمند شود.آدمی می تواند مغز خود را خود بسازد و این گذاره كه فلانی بهره هوشی بالایی دارد و پسرخاله اش ،خیر بی معنی و غیرعلمی است اشاره( به اصل نوروپلاستیستی). از همه اینها که بگذریم «هوش» به خودی خود مفهوم جالبی است. همۀ ما در خلوت خودمان بارها شده است که فکر کنیم باهوش هستیم یا نه! حتما بوده است که در موقعیتی کاری کرده ایم که دیگران ما را باهوش برشمرده اند در این شماره از «بهروان»، تمامی بخش ها مفهوم هوش را دستمایه کار خود قرار داده اند و به زعم حقیر، شماره ای کاربردی و بین رشته ای از آب درآمده است. خدا روح تمامی روان شناسان از دست رفته را قرین رحمت و آرامش بگرداند. من هرگاه به مفهوم هوش برمی خورم یاد دکتر سیاوش چگینی می افتم که هوش را برایمان تعریف کرد و الحق که آن تعریف کامل و جامع و به یادماندنی در نظر من و دیگر دانشجویانش جلوه کرده است: سازگاری با محیط، تأثیر در محیط، غلبه بر محیط.
دربارۀ مجله بهروان
مجلۀ بهروان، مجلۀ بینرشتهای است که با نوآوری خود بین رشته روانشناسی و سایر حوزهها اعم از هنر، ورزش، ادبیات، جامعهشناسی، سیاست و … پیوند برقرار کرده است. مجلۀ بهروان در هر شماره به یک موضوع مشخص، در بخشهای متفاوت میپردازد و به آن موضوعات با عینک روانشناسی مینگرد. مجلۀ بهروان زمانی متولد شد که خواندن مجله به دست فراموشی سپرده شده بود. مجلۀ بهروان ما برای اینکه خودش را به اطرافیانش نشان دهد، نیازمند ذهن باز اطرافیان برای باور کردنش بود. خدا را شاکریم که اطرافیانش باهوش بودند و مجلۀ بهروان را باور کردند. روزگار گذشت و ما شاهد رشد مجلۀ بهروانمان بودیم که ناگاه نگران شدیم که مبادا مجلۀ بهروان با در انزوا رفتن و سکوت کردنش دچار اتیسم شده باشد. بررسی کردیم و خیالمان راحت شد که مجلۀ بهروان ما اتیسم ندارد و شاد شدیم. آنقدر شاد شدیم که تصمیم گرفتیم شادیمان را با مردم به اشتراک بگذاریم. روزها سپری شدند و مجلۀ بهروان ما بزرگ و بزرگتر شد. آنقدر بزرگ شد که عشق ورزیدن را آموخت و عاشق شد، عاشق یادگیری. او آنقدر عاشق بود که تصمیم گرفت به خاطر عشقش به مدرسه برود و خودش را بسازد. مجلۀ بهروان ما یک سری به مدرسه زد، درس خواند و چون باهوش بود خیلی سریع مدرسهاش را تمام کرد و وارد دانشگاه شد. وارد دانشگاه شد تا شاید بتواند آیندهاش را بسازد. آیندهای درخشان که قرار است سرشار از تغییرات شگرفی برایش باشد. امیدواریم مجلۀ بهروان ما بتواند با تغییرات مسیر زندگیاش سازگاری کند و به تغییرات مثبت زندگیاش متعهد باشد. به امید اینکه مجلۀ بهروان ما بتواند روزگار خوشی را برای خود و خوانندگانش بسازد.