پارهای از بخش یازده: پی.اُ.وی/زنگ سینما/ سینما از منظر روانشناختی
نویسنده: مازیار وکیلی
مدرسه، خوابهای مرا قیچی کرده بود. نماز مَرا شکسته بود. مدرسه، عروسک مرا رنجانده بود. روز ورود، یادم نخواهد رفت: مرا از میان بازیهایم ربودند و به کابوس مدرسه بردند. خودم را تنها دیدم و غریب… «سهراب سپهری»
«کیارستمی» اولیها را درست قبل از خانه دوست کجاست و مشق شب ساخت. اولین فیلم از تریلوژی مدرسة «کیارستمی» که با اولیها آغاز و در خانه دوست کجاست به نقطة اوج خودش میرسد و «کیارستمی» را بدل به کارگردانی جهانی میکند. تا قبل از اولیها «کیارستمی» چند مستند پاستوریزه، کمخطر و بیمسئله ساخته بود. سالهای بعد از انقلاب برای «کیارستمی» با چنین فیلمهایی آغاز شد.
این واکنش طبیعی «کیارستمی» به انقلاب بود. «کیارستمی» در تمام سالهای فعالیتش بعد از انقلاب، منهای چند فیلمی که در خارج از ایران ساخت، همواره تلاش کرد از سیاست دوری کند. حتی وقتی که در ده اشارههایی به اجتماع میکرد فرم فیلم را به صورتی انتخاب کرد که درباره آن قضاوت سیاسی صورت نگیرد. برای همین هم هست که نمیتوان با تکیه بر فیلمهای او پیوستار تاریخی جامعه ایران را بررسی کرد. در فیلمهای بعد از انقلاب «کیارستمی»، جامعه، اغلب غایب است یا اگر حضور دارد کارگردان زیاد به مناسبات درون آن کاری ندارد.
«کیارستمی» همیشه از شهر، بهعنوان یکی از مظاهرِ مدرنیته، گریخته و برای فرار از کشمکشهای درون آن به دامنِ طبیعت پناه برده است. طبیعت بهعنوان یک عنصر کلیدی در فیلمهای پس از انقلاب «کیارستمی» به شدت قابل بررسی و تحلیل است. طبیعت برای «کیارستمی» همان بهشتی است که بشر مدرن آن را در دل مناسبات مدرن شهری گم کردهاست. به همین خاطر طبیعت از منظر دوربین «کیارستمی» جایی است بکر، دستنخورده و زیبا که میتواند جایگزین شهر برای رسیدن به آرامش بشر مدرن شود.
«هایدگر» فیلسوف سرشناس آلمانی و یکی از بزرگترین منتقدان مدرنیته و دستاوردهای آن خصوصا تکنولوژی، سالها پیش از «کیارستمی» همین نقد را به مدرنیته و دستاوردهای آن وارد کرده بود. «هایدگر» گفته بود عصرِ مدرن، …
ادامه مطلب را در بهروان شماره پنجم (مدرسه) بخوانید.
خرید از سایت: behravanmag.com
نسخه الکترونیکی: jaaardotcom
خرید حضوری: پیشخوان دکهها و کیوسکهای روزنامهفروشی و کتابفروشیهای نشرِ چشمه