کارناوالیسم محرم
نویسنده: سید محمد هادی موسوی
عزاداری دهه محرم، مهمترین آیین مردمی و مذهبی ایرانیان است. طی سالیان اخیر از نظر کمی و حتی تنوع عزاداری، این مناسک، گسترش معناداری داشته است. در این یادداشت قصد داریم فارغ ار ارزشگذاری مذهبی و تخفیف قدر و منزلت عزاداریهای محرم، به بررسی اجتماعی این مراسم از
دیدگاه نظریه «کارناوالیسم» “میخائیل باختین” بپردازیم.
باختین، مفهوم کارناوال را در برابر تک صدایی قرار میدهد. به عبارت دیگر، کارناوال، یک «پلورالیسم آوایی» در جامعه تعریف میشود از این رو نمود آن در جوامع غیردموکراتیک بیشتر است. گرچه کارناوالها حتی در کشورهای دموکراتیک هم وجود دارند چرا که در این کشورها نیز طبقهبندی سیاسی و اجتماعی، شهروندان را درجهبندی مینماید. در یک کارناوال، افراد جامعه، خاصیت تک صدایی حاکمیت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی و عدم توفیق خود جهت دستیابی به هسته قدرت را به چالش کشیده و بجای «ساختار هرمی» یک «ساختار خطی» شکل میدهند که هیچ فردی بر دیگری، برتری ندارد. از این رو کارناوالها یک شورش اجتماعی در برابر نابرابریهای داخلی جوامع، می تواند قلمداد گردد.
کارناوال، گردهمآیی جامعه حول یک موضوع مشخص بدون در نظر گرفتن ساختار طبقاتی افراد، است. در حقیقت در کارناوال، ساختار شکنی اجتماعی رخ داده و موقعیت بیرونی افراد تعیین کننده نقش و هویت آنها در کارناوال نیست. کارناوالها اشکال مختلفی دارند. هر نوع کنش توده مردم که در تقابل با جایگاه سلسه مراتبی موجود در جامعه باشد، را میتوان کارناوال نامید. حتی برخی، گسترش زبان عامیانه، لطیفهها و طنزهای کلامی و قومیتی را نیز نوعی کارناوال و واکنش جامعه به ساختار نامطلوب بیرونی، میدانند.
در جوامع مختلف، هویت افراد براساس ملاک و معیارهای خاصی سنجیده شده و افراد برهمین اساس دسته بندی میگردند اما در کارناوالها، افراد فرصت مییابند از هویت دیکته شده اجتماعی رهایی یافته و یک هویت مستقل برای خود تعریف نمایند. به عنوان مثال، یک کارگر و یک ورزشکار و یک سیاستمدار در کنار هم در یک مجلس عزاداری شرکت میکنند و موقعیت اجتماعی فرد، سن، مقام، منصب، دارایی و جنسیت افراد در این مراسم، ارزش محسوب نمیشود چرا که همه افراد حول یک محور دیگر، گرد هم جمع شدهاند.
مشارکت، نقش آفرینی و انجام وظیفه تک تک تمام افراد جامعه در عزاداری، به نوعی از رسمیت انداختن و به چالش کشیدن حقانیت بیرونی و اجتماعی صاحب منصبان عرصههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی توسط تماشاگران و تودهی مردم است، گویی نقش فوتبالیستها و تماشاچیان در یک مسابقه عوض شود. مردمی که در ساختار موجود در جامعه به هیچ انگاشته میشوند، در کارناوال نقش و منصب دارند. آنها فارغ از سن و جنس و هویت بیرونی خود، موکبها را شکل میدهند، در عزاداری شرکت میکنند، متولی امور عزاداری میشوند، سینه میزنند، زنجیر میزنند، بر طبل میکوبند، چای و نذری تهیه و توزیع میکنند و خلاصه برای خود هویت و نقش جدیدی تعریف مینمایند. نقشی که در این کارناوال به آنها اجازه میدهد فارغ از دسته بندی مرسوم بیرونی، در یک محیط جدید، به رسمیت شناخته شوند و کارناوال، جبران کمبودها و محدودیتهای موجود آنها باشد.
هرچه محرومیت و محدودیتهای اجتماعی مضاعف گردد، تلاش جهت مشارکت در کارناوال نیز افزون میگردد. گروههای اجتماعی که در لایههای پایین هرم طبقاتی اجتماع قرار میگیرند تلاش بیشتری جهت نقش آفرینی و کشف هویت خود به خرج میدهند. مشارکت روز افزون زنان، جوانان و حتی اقلیتهای مذهبی در عزاداریهای ماه محرم را میتوان در همین چارچوب قلمداد نمود.
اما ممکن است همین کارناوالها نیز در فرآیند تکوینی خود دچار ساختار بندی و نقض غرض شوند. در طول زمان، کارناوالها نیز دچار طبقه بندی میشوند. به عنوان مثال در یک هیات، متولی هیات با سینه زن و مداح و غیره، اختلاف طبقاتی ایجاد مینماید. اینجاست که افراد در پی راه اندازی یک کارناوال جدید رفته و سعی مینمایند هویت از دست رفته خود را بازیابی نمایند. شاید بتوان تکثر و انشعابهای فراوان در هیات مذهبی طی سالیان اخیر را اینگونه تعبیر نمود. هر فرد یا گروهی که احساس نماید در کارناوال قبلی، ساختار طبقاتی، او را از ایفای نقش و هویت مستقل محروم مینماید در پی تشکیل یک کارناوال جدید (هیات جدید) رفته و این روند دیالکتیک ادامه مییابد. تنوع بخشی به نقشها در کارناوال نیز بخشی از همین دیالکتیک است. نوآوریها و خلاقیتهایی که برخی از هیات به خرج میدهند، اقداماتی مانند قربانی کردن شتر و گاو، تنوع بخشی در طبل زنی، آرایش موی مخصوص محرم زنان و مردان، تورهای مسافرتی و لباسهای مخصوص محرم و مواردی از این دست، نشانههایی از تلاش توده و عام مردم جهت رهایی از یکنواختی در کاناوال و بازتعریف هویت است.
عزاداری ماه محرم، طی هزاران سال یکی از نمودهای فکری و عینی ارادت مردم به اهل بیت (علیهم السلام) بوده و در طول تاریخ، دچار تغییرات و تحولات فراوانی گردیده است. از جمله این تغییرات، واکنش و عکس العمل ناخودآگاه اجتماعی مردم نسبت به شرایط روز جامعه در قالب روش عزاداری است که میتواند سر نخهای مهمی از وضعیت نظام طبقاتی را در اختیار تحلیلگران قرار دهد. گاهی افزایش کمی و کیفی در یک فعالیت عمومی نشانهای از یک فقدان اجتماعی است و لازم است از دریچههای دیگر نیز بر آن نگریست.