نگاهِ سوم: طفلی بهنامِ شادی
پارهای از بخش دهم /الف/ ادبیات از منظر روانشناختی
نویسنده: ساجده جبارپور
از همان ابتدا حافظ حجت راتمام کرده که «کی شعر تر انگیزد؟ خاطر که حزین باشد.»
یعنی به زبان سلیس شعرِ تَر زمانی پدید میآید که شاعر غمگین باشد. هرچند شعر در مفهوم گسترده و در سطح جهانی حاوی مفاهیم بیشماریست و کفهی شادی بر غم میچربد اما اساساً شعر پارسی پس از اسلام با قرار گرفتن تحت تاثیر اندیشههای مانوی هندی و زروانی و مسیحی دچار گونهای جبرگرایی شد و دیگر در آن اثری از دید روشن زردشتی باقی نماند. زهد و کنارهگیری از امیال دنیوی تاثیر تمام و کمال خود را بر آثار شاعران گذاشت و از آن پس شعر پارسی امانت دار اندوهی شد که هنوز هم دست از سر اهل ادب برنداشته است. حال شاعران میگویند که شعر بیش از آنکه حاصل شادی باشد حاصل غم درونی شاعر است و البته این مفهوم به صورت پراکنده در اشعار بسیاری از شاعران کهن و معاصر تجلی یافته است. سخت است دراین آشفته بازار بتوان شاعری را پیدا کرد که در تمامی اشعار او مفهوم نشاط و شادمانی یا به عبارتی سرمستی ملموس باشد چرا که در هر صورت شاعر برای نگارش شعر نیاز به تنهایی دارد و از دیرباز شعر به عنوان کلام موزون و خیال انگیز در خلوت شاعر اتفاق افتاده است نه در جلوت.
در بررسی وجود مفهوم شادی در اشعار پارسی به تبصرههایی هم میرسیم مثلا زمانی که شعر در حوزه طنز یا فکاهه و هجو بگنجد (که در کل هدف شاعر شادسازی مخاطب است)، شعر مختص کودکان و نوجوانان باشد( که جامعه هدف شاعر متفاوت است) یا خیال شاعرِ شعر با مفهوم نشاط (یا آنچه شاعران آن را شور مینامند) مانوس باشد که در این مورد هم مفهوم شادی ممکن است در شعر هر شاعر متفاوت از شعر شاعر دیگر باشد که در ادامه به آن پرداخته خواهد شد. از سویی از آنجاکه شادی جزو یکی از هیجانهای انسان است، ممکن است در معانی و اشکال مختلفی در شعر بروز یابد مثلا در شعر مولانا نوع شادی و سرمستی متفاوت از شعر منوچهریست و شادی در شعر حافظ در لفافه کلماتی گنجانده شده که مختص حافظ و زمانهای ست که او در آن زندگی میکرده است.
ادامه مطلب را در بهروان شماره سوم (شادی) بخوانید.
خرید از سایت: behravanmag.com
نسخه الکترونیکی: jaaardotcom
خرید حضوری: پیشخوان دکهها و کیوسکهای روزنامهفروشی و کتابفروشیهای نشرِ چشمه