واکنشپذیری شغل و شادی باکاتالیزوری به نام تئاتر
پارهای از بخش هشتم – چرخه – شغل در خدمت روانشناسی
نویسنده: بهاره رحیمیفر طهرانی
تجربه استرس و ترشح آدرنالین زمانی که روی صحنه تئاتر هستی و منتظری تا پردهها کنار برود و اجرا شروع شود، تجربه ترس و نگرانی از واکنشِ منفی تماشاگران به خاطر حرکتهای اشتباه و یا گفتن دیالوگها در جای نامناسب و از همه سختتر فراموش کردن آنها، دلهره و وحشت از دیدن افرادی که روی صندلیهای سالن نشستهاند و با چشمانی خیره به حرکات تو نگاه میکنند و به کلماتی که از دهانت بیرون میآید با توجه گوش میدهند، تجربهای غیرقابل توصیف است زیرا به همان اندازه که نگرانکنندهاست، خشنودکننده و رضایتبخش است؛ تا جایی که در میانه راه برگشت به پشت صحنه به دنبال نقشی هستی که دوباره تو را به چالش بکشد. تجربه احساس شور و شعف از دیده شدن، مورد تشویق قرار گرفتن و احساس لذت از اینکه برای مدتی، هر چند کوتاهمدت، به جای کس دیگری زندگی کردهای با فکر و بدنی متفاوت، با علاقههایی که با علایق تو فرق دارند و با گذشتهای که با بسیار متفاوت با گذشتهی تو. چه چیزی جز حس شادی و لذت میتواند این درمعرضِ دیدهشدنِ خودخواسته را توجیه کند. احساسِ غرور ناشی از تحسین و تشویق، به صورت خاص، آرامشی ایجاد میکند که تا مدتها با تو همراه است و به تو این قدرت را میدهد که به ایفای نقشهای مختلف فکر کنی و به این راه ادامهدهی.
هنگام تمرین نقشها،که گاه دوستشان داری و گاهی به اجبار سعی میکنی با آن ارتباط برقرار کنی تا بتوانی به بهترین نحو آن را اجرا کنی، ناخودآگاه به شرایط خود در موقعیت شغلیات فکر میکنی، به شباهتهایی که وجود دارد. صحنهای که هر روز از صبح تا بعدازظهر روی آن به ایفای نقش میپردازی، نقش مدیر، معلم، کارمند، روانشناس، بازیگر، پزشک، کارگر و…
تشابهی غریب ولی واقعی. مگر نه اینکه در هر دو موقعیت ایفا نقش وجود دارد؟ پس چرا تا این اندازه نگاهها به این دو متفاوت است؟ چرا گاهی دیدن تئاتر و یا اجرا نقشی در آن، حس خوشایندی ایجاد میکند ولی اجرای نقشی که در شغلمان به عهدهگرفتهایم اینگونه نیست؟
تحسین شدن و مؤثر بودن در محیط کار یا صحنه تئاتر چه فرقی میکند؟
ادامه مطلب را در بهروان شماره سوم (شادی) بخوانید.
خرید از سایت: behravanmag.com
نسخه الکترونیکی: jaaardotcom
خرید حضوری: پیشخوان دکهها و کیوسکهای روزنامهفروشی و کتابفروشیهای نشرِ چشمه